Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (8255 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ich bin froh, dass er weg ist. U خوشحالم که او رفته.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
im Sande verlaufen U رفته رفته کوچک شدن
schwinden U رفته رفته کوچک شدن
versickern U رفته رفته کوچک شدن
auslaufen U رفته رفته کوچک شدن
langsam zu Ende gehen U رفته رفته کوچک شدن
versiegen U رفته رفته کوچک شدن
Ich freue mich, dich zu sehen. U از دیدنت خوشحالم.
Ich freue mich, dich zu sehen. U خوشحالم که می بینمت.
Ich freue mich darauf, dich zu sehen. U خوشحالم میشم که ببینمت.
Ich bin froh, das zu hören. U خوشحالم که اینو می شنوم.
Ich bin froh, dass ich helfen konnte. U خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
Es ist schön dich wiederzusehen. U خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
allmählich <adv.> U رفته رفته
im Durchschnitt [i.D.] U روی هم رفته
alles in allem U روی هم رفته
eingesetzt <adj.> <past-p.> U بکار رفته
als verloren ansehen U از دست رفته بحساب آوردن
Ich habe etwas im Auge. U چیزی توی چشمم رفته.
ausgestorben <adj.> U ازبین رفته [مثال یک نوع جانور]
Atlantis {n} U اتلانتیس[ قاره ای که به قولی به دریا فرو رفته است]
Recent search history Forum search
3ازدیدنتون خوشحالم
3ازدیدنتون خوشحالم
3ازدیدنتون خوشحالم
1Ordentlich
2من رفته بودم دارمشتات متاسفانه نتوانستم سر قرار حاضر شوم
2من رفته بودم دارمشتات متاسفانه نتوانستم سر قرار حاضر شوم
2من رفته بودم فرانکفورت متاسفانه نتوانستم بیام کلاس درس
2من رفته بودم فرانکفورت متاسفانه نتوانستم بیام کلاس درس
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com